بی پرده:)

ساخت وبلاگ
امروز تایمم رو با سختی خالی کردم و رفتم پیش مشاورحرف های جالبی میزد ولی زیاد علمی و بالینی نبودن:)چند بار بهش گیر دادم و هی میگفتم علمیه؟؟؟:)))واقعیتش اینه که به گفته مشاور خیلی استرسی هستم و حس بی اعتمادی زیادی دارمو کاملا درسته چون چیزهایی دیدم که ای کاش نمیدیدم و دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم،مطلقا.وقتی کار کلینیک رو شروع کردم مثل یه ربات شبانه روز کار میکردم و طب اورژانش که کسی نمی دونست چیه رو مطرح کردماتفاقا بعد 2 سال همه دامپزشک ها و اون هایی که پت داشتن ،من رو میشناختناکثرا وقتی من رو میدیدن جا میخوردن که چرا اینقدر جوون هستمبه آرزوم رسیده بودم علمم بیشتر از بقیه نبود ولی تلاشم هزار برابر دیگرانولی از سال دوم همه چی عوض شدخیلی چاق شدم، و دچار مشکل پیسی پوست شدمدکتری که رفتم خیلی آدم با شعوری بود وقتی بهش گفتم چطور دارم زندگی میکنمگفت: آفرین کمتر بخواب بیشتر کار کن ، پول جمع کن بعد همه رو بده به ما:)و منی که راه 20 ساله رو دو ساله رفته بودم باید کل راه رو برمیگشتم تا سلامتیم رو پس بگیرم بی پرده:)...
ما را در سایت بی پرده:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1402 ساعت: 18:24

الان که بهش فکر میکنمرفتارم خیلی بیشعورانه و احمقانه بودبیشتر باهاش مثل یه پدر صحبت کردم همش در حال نصیحت کردن بودم انگار ۷-۸ سال گذشته خودم بوداینجاست که میفهمی چقدر میتونی گند بزنی وقتی بلد نیستی چطوری باید حرف بزنیواقعاً نیاز به مشاور دارمیادمه وقتی دبیرستانی بودم یه دختری بهم ابراز علاقه کرداین ایده آل ترین حالت ممکن برای من بودچون هم مذهبی بودم هم خجالتی و هم از دختره بدمم نمی اومدنمیدونم چی شد که فاز یوسف پیامبر برداشتم و حتی صحبت کوتاه باهاش رو رد کردمبعد از اون فقط منتظر بهترین شرایط خودم بودم و خوب آینده دوتا چیز بهت میده سه چیز میگیره (در این حد بی رحم)الان که اینجام هیچی در مورد زندگی مشترک نمی‌دونمنه درموردش صحبت کردم نه فکر و امیدوارم به زندگی خودم و اون شخص گند نزن بی پرده:)...
ما را در سایت بی پرده:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 14:53

ده سال پیش آرزو داشتم تمام شهرهای جذاب ایران رو برماونم با ماشینی که راننده اش خودم باشمتو هتل های ۵ ستاره‌بخوابم، بهترین رستوران ها غذام رو بخورمامروز آخرین شهری که نرفته بودم رو فتح کردم؛)آرزوهای کوچیک و جذابامشب باید برای ۱۰ سال آینده برنامه بچینم ، آرزو بنویسمو دور از تمام استرس ها لذت آرزو کوچیکم رو ببرم بی پرده:)...
ما را در سایت بی پرده:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 14:53

قبل از خواستگاری یه جلسه حرف زدیماین بلوع فکری هم خیلی چیز خوبیه، آدم تا سنش پایینه فکر میکنه جلو روش خبریه:(سوالاتمون خیلی پینگ پنگی بودتقریبا هدفش از ازدواج رو نمیدونست و اصلا آماده نبود و انتظار آینده رو میکشیدازدواج خیلی شیک میخواست و یه زندگی نیمه مرفه آمادهاختلاف سنی رو هم زیاد نمیدونست(ولی من اختلاف رو زیاد میبینم)بحث اینه که وقتی 19 سالت میشه میری دانشگاه، تا 26 سالگی طول میکشه، تا 28 سالگی خدمتت، تا سی سالگی در ایده آل ترین حالت یه خونه و یه ماشین داری از خودتدو سال حداکثر میزان خوابم 4-5 ساعت در طول روز بوده و حتی بوده 72 ساعت نخوابیده باشمالان که به عقب برمی گردم میبینم تو دوران دانشگاه دنبال کار و درآمد بودم و وقتی بهش رسیدم دهه چهارم زندگی شروع شددهه سوم زندگی عاشق بشید و ازدواج کنیددهه چهارم زندگی دنبال منطق طیر عطار میگردی:) یه آدم منطقی که دنبال آرامش نسبی هستی بی پرده:)...
ما را در سایت بی پرده:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbi-pardeha بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 19:23